سرودنامه کلیسای ایران - Flipbook - Page 308
مزمور 32
خداوند شبان من است؛ محتاج به هيچ چيز نخواهم بود .در
مرتعهاي سبز مرا ميخواباند .نزد آبهاي راحت مرا رهبري ميكند.
جان مرا برميگرداند و بهخاطر نام خود به راههاي عدالت هدايتم
مينمايد .چون در وادي ساية موت نيز راه روم از بدي نخواهم ترسيد
زيرا تو با من هستي؛ عصا و چوب دستي تو مرا تسلي خواهد داد.
سفرهاي براي من به حضور دشمنانم ميگستراني .سر مرا به روغن
تدهين كردهاي و كاسهام لبريز شده است .هر آينه نيكويي و رحمت
تمام ايام عمرم در پي من خواهد بود و در خانة خداوند ساكن خواهم
بود تا ابداآلباد.
مزمور 15
اي خدا بهحسب رحمت خود بر من رحم فرما .بهحسب كثرت
رأفت خويش گناهانم را محو ساز .مرا از عصيانم بهكلي شستوشو ده و
از گناهم مرا طاهر كن .زيرا كه من به معصيت خود اعتراف ميكنم و
گناهم هميشه در نظر من است .به تو و به تو تنها گناه ورزيده ،و در
نظر تو اين بدي را كردهام ،تا در كالم خود مُصّدَق گردي و در داوري
خويش مُزكّي شوي.
اينك در معصيت سرشته شدم و مادرم در گناه به من آبستن
گرديد .اينك به راستيِ در قلب راغب هستي .پس حكمت را در باطن